«مردی به نام اوه» داستان اوه، مردی شصت‌وپنج‌ساله و بازنشسته از یک شرکت خودروسازی، را دنبال می‌کند. اوه، که به خاطر رفتارهای سخت‌گیرانه و قوانین دقیق خود شهرت دارد، زندگی‌اش را بر اساس روتین‌ها و نظم مطلق می‌سازد. او به تازگی همسرش را از دست داده و در حال برنامه‌ریزی برای پایان دادن به زندگی خود است.

زندگی اوه به طور ناگهانی با ورود خانواده‌ای جدید به محله‌اش، تغییر می‌کند. این خانواده، به ویژه زنی به نام پریسکا و شوهرش، به طور غیرمنتظره‌ای با اوه آشنا می‌شوند و تلاش می‌کنند تا او را از انزوا و ناراحتی بیرون آورند. با این تغییرات، اوه به تدریج متوجه می‌شود که زندگی همچنان فرصت‌های جدید و روابط معناداری را ارائه می‌دهد که می‌تواند به او کمک کند تا دوباره به دنیای پیرامونش ارتباط برقرار کند.

در ادامه، داستان به شکل زیبایی به بررسی روابط انسانی و تأثیرات آن‌ها بر یکدیگر می‌پردازد. با هر صفحه‌ای که می‌گذرد، اوه به مرور با گذشته‌اش، دوستان قدیمی و احساسات سرکوب‌شده‌اش مواجه می‌شود. این کتاب به شیوه‌ای جذاب و احساسی، به نقد تنهایی و تغییرات زندگی می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه روابط انسانی می‌توانند به بهبود و تغییر فرد کمک کنند.

رمان «مردی به نام اوه» با نثر ساده و داستانی عمیق، خواننده را به دنیای درونی شخصیت‌هایش می‌برد و به تجزیه و تحلیل زیبایی از عشق، دوستی، و امید می‌پردازد. این کتاب، با وجود لحظات طنزآلود و احساسی، پیامی قوی درباره ارزش‌های انسانی و اهمیت ارتباطات در زندگی ارائه می‌دهد.